از عزاداریهای ما که هیچ نپرسین که ابوالفضل خان حسابی از شرمندگیمون دراومد به هیچ وجه راضی نبود توی جای شلوغ آروم بشینه روز جهانی علی اصغر که بردمش چنان عزاداری کرد که نگو !تصمیم داشتم تعریف نکنم ولی بعد گفتم بنویسم که خودش بعدها بخونه ولذت ببره ... البته ابتدای مراسم آروم بود چون صبح زود از خواب بیدار شده بود اولش یه کم کسل بود بعد بلند شد چون جای مانوری نداشت شروع کرد به نق و نق کردن بعد هم که چنان شلوغ شد و هوا هم گرم شد که بی تاب بی تاب شده بود و فقط گریه میکرد و چون صدای بلند گو زیاد بود خوابش هم نمی برد خلاصه اینکه از همون اول سخنرانی ابوالفضل گریه میکرد تا مرثیه خوانی و سینه زنی و پایان مجلس واز عوارضش اینکه تا دو سه رو...