ماما لی لا
ای پســـر دلربا ای قمــر دلپـذیر از همه باشد گریز وز تو نباشد گزیر
ازش میپرسم : شما ابوالفضلِ کی هستی ؟(میخوام فامیلیشو بگه حالا)
- بابایییییییییییییی ! (بابیی ازاونطرف میشنوه قربون صدقش میره )چند بار دیگه میپرسم بازهم همون
جوابو میده
: باباییییییییییییی ام (بابا درس و مشقو بیخیال میدوه میاد :ماچ و بغل ) بعد به باباش فامیلشو میگه.
منم که اینوسط کشـــــــــــــــــــــــــک
----------
وقتی میخواد خودشو لوس کنه برا باباش یا وقتایی که چند بار صداش مینه جو اب نمیشنوه: بابایــــــــی ام !
منو صدا میزنه: ماما لی لا (توضیح اینکه« لی لا» هیچ ربطی به اسم بنده نداره کما اینکه تا چند وقت پیش
صدا میزد:
ماما نی نا «با لهجه ایتالیایی بخوانید» )
----------------
داشتیم یه فیلم فکر کنم ژاپنی نگاه میکردیم بچهه توش یه موجود کوچولو مثل یه گربه پشمالو داشت که
فضایی بود، داشت میرفت مدرسه همکلاسیاش زدنشو کیفشو گرفتن ؛ ابوالفضل : کیفش گرفتن و زد زیر گریه
آرومش میکنم میره سمت تلویزیون و میگه : اَتِه، یعنی بزنمشون .(بچم چقد احساساتیه !)
من وباباشو میگی :
-------------------------
لباسای خودشو تن عروسکش میکنه : آماده شیــــــــــم بریم.
عروسکه تو شلوارش گم شد : اِ رفت ؛ شال گردنو کلاه هم میپوشونش!
------------------------------------
عکسه گاوه (ماده ) رو میبینه تو کارتاش میگه : پی پی داره اومده ! (فکر میکنید به کدام قسمت مفید گاو
بیچاره پی پی میگوید؟) بعــــــــــــــــله همون !
--------------------------------------------------
فیلما یی که ازش میگیرم رو میشینه نگاه میکنه با هیجان ،کلی هم میخنـــــــــده به کاراش.
------------------------------------------------------------------
اعتراف نوشت : امروز یک عدد شلوار همسر را شستیم در لباسشویی به همراه محتویات !!!
عایا کسی میداند یک عدد کارت شبکه ی دیجیتال شبیه این کول دیسکا با آب میسورزد؟مال محل کارشه؛کلی دعا کردم نسوخته باشه. نگفتم به همسر محترم .اگه بفهمه وآآآیییی
یخورده سابقم خرابه در شستن لباسها با محتواشون.