نامه ای آسمانی برای فرزندم2
ادامه نامه 31 نهج البلاغه مولا :
...با دشمن دوستت،دوست نشو که این دشمنی در حق دوست است.
دوست در هر موردی که با تو مشورت می کند،خوب یا بد صادقانه خیر اورا بخواه.
جرعه جرعه خشم خود را فرو ده.
من شربتی با پایانی این همه شیرین و ته مزه ای این همه گوارا ندیده ام.
با آنکس که با تو تندی میکند،نرمی کن که خیلی زود با تو نرم خواهد شد.
نسبت به دشمن با گذشت و فضیلت رفتار کن.
که این از هر دو نوع پیروزی شیرین تر است .
اگر از دوستت جدا می شوی رشته ای از دوستی را بگذار بماند؛
تا اگر روزی خواست با همان رشته به دوستی برگردد.
اگر کسی به تو خوش بین است تو کاری کن تا واقعن خیالش درست از کار در اید.
حق دوستت را روی حساب رفاقتی که بینتان هست ضایع مکن.
کسی که حقش را ضایع میکنی دیگر دوستت حساب نمی شود.
نباید به فامیل و خانواده ات کمتر از آدم های دیگر توجه کنی.
به کسی علاقمند نشو که هیچ از تو خوشش نمی آید.
ظلم هر که به تو ظلم میکند،به نظر تو بزرگ نیاید،چون او دارد به سود تو وبه ضرر خودش کار میکند.
پاداش کسی که تو را خوشحال کرده بدی کردن نیست...
«ادامه دارد»