نفس وهمه ی هستی مامان وبابا آقا ابوالفضلنفس وهمه ی هستی مامان وبابا آقا ابوالفضل، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
 گل دخترم فاطمه زهرا گل دخترم فاطمه زهرا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

به عشق ابوالفضل ♥●•٠·˙

بهترین بهترین من

ببین چه خوشکل ماشین بازی میکنم!     عافیت باشه !         از دست این دایی احمد موبایلشو بهم نمیده اینو عمه جونی خریده برام دماغشو بگیرم   وقتی که لوس میشم!     فدای خندهایت   قربون اخم وگریه هات!   دیگه یاد گرفتم در کابینتا رو باز کنم!!! و... ...
19 دی 1391

نامه ای آسمانی برای فرزندم 3

    ...فرزندم؛     بدان که دو جور رزق و روزی داریم :     یکی آنکه تو دنبالش میروی و یکی آنکه می آید دنبالت ،     می آید سراغت حتی اگر پی اش نباشی.    چه زشت است روز نیازمندی خود را کوچک و پست کردن،     و روز بی نیازی ظلم و ستم کردن!    آن چیزی از دنیا واقعن مال تو ست که با آن    جایگاه ابدی ات را آباد کرده باشی.    اگر برای آنچه از دستت رفته ناله می کنی ؛    پس برای هر چه به دستت نرسیده هم ناله بزن.    بگذار وقایع گذشته دلیل و راهنمای تو در وقایع آینده و نیامده باش...
13 آذر 1391

عزاداری ابوالفضلم و کارهای جدید

از عزاداریهای ما که هیچ نپرسین که ابوالفضل خان حسابی از شرمندگیمون دراومد به هیچ وجه راضی نبود توی جای شلوغ آروم بشینه روز جهانی علی اصغر که بردمش چنان عزاداری کرد که نگو !تصمیم داشتم تعریف نکنم ولی بعد گفتم بنویسم که خودش بعدها بخونه ولذت ببره ... البته ابتدای مراسم آروم بود چون صبح زود از خواب بیدار شده بود اولش یه کم کسل بود بعد بلند شد چون جای مانوری نداشت شروع کرد به نق و نق کردن بعد هم که چنان شلوغ شد و هوا هم گرم شد که بی تاب بی تاب شده بود و فقط گریه میکرد و چون صدای بلند گو زیاد بود خوابش هم نمی برد خلاصه اینکه از همون اول سخنرانی ابوالفضل گریه میکرد تا مرثیه خوانی و سینه زنی و پایان مجلس واز عوارضش اینکه تا دو سه رو...
12 آذر 1391

سلام بر خون خدا

  بازین چه شورش است که در خلق عالم است       بازین چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است...   آقا سلام بر غزل اشک و ماتمت        بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت چندی گذشت در غم هجران اشک تو    پر میکشید دل به هوای محرمت تسلیت آجرک الله یا صاحب الزمان (عج) ...
28 آبان 1391