نفس وهمه ی هستی مامان وبابا آقا ابوالفضلنفس وهمه ی هستی مامان وبابا آقا ابوالفضل، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
 گل دخترم فاطمه زهرا گل دخترم فاطمه زهرا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

به عشق ابوالفضل ♥●•٠·˙

یه تصمیم:

این روزا آقا اباالفضل حسابی شیطون شده قربونش برم اصلن امان نمیده کاری انجام بدم وقتی بیداره مدام دنبالم راه می افته وبه پاهام آویزون میشه که بغلش کنم.وقتی هم میخوابه اونقدر کار دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم تا میام به خودم بجنبم آقا بیدار میشن تصمیم گرفتم دیگه علاوه بر شیرین کاری هاش که تو وبلاگ ثبت میکنم یه سری درددل و صحبت هم باهاش داشته باشم که انشاالله دلبرم بزرگ شدو آقا شد بخونه .ازکجا معلوم شاید تا اون موقع من نبودم اونوقت با مامانش بیشتر آشنا میشه... "داره تلویزیون تماش میکنه توی این عکس "   ...
27 شهريور 1391

دو روی سکه

حیف که دیر فهمیدم برای مسابقه وگرنه حتمن گل پسریم برنده شده بود... قربون خنده ناز گل پسرم بشم. من فدای مرواریداشکات بشم هیچ وقت نبینم ناراحتی گلمو. "نظر شما چیه؟؟؟!!!" ...
27 شهريور 1391

خبر اول

اول اینکه با کلی تٔاخیر عیدتون مبارک (عید فطر)وطاعات و عباداتتون مورد قبول درگاه الهی. متاسفانه به دلایلی که گفتم نتونستم تبریک بگم ،ببخشید . خواهر جوووووونم وعرفان جونی اومده بودن پیشمون ویه دوهفته ای موندن اهواز. خیلی دلمون براشون تنگ شده بود ولی ما یه هفته ای رو رفتیم شراز و نتونستیم یه دل سیر همدیگه رو ببینیم   ...
27 شهريور 1391

همسایه 2

راستی همسایه ی محترم بود که راجع بهش قبلن گفته بودم ؛نی نی شون دخمله :الناز خانم. خدا حفظش کنه براشون انشاالله. یه روز به بهونه ی دادن گوشت نذری با ابولفضل رفتیم در خونشون ولی نشد بریم داخل، بنده خدا کلی اصرار کرد اما چون ابوالفضل گلم سرماخورده بود و البته کادویی هم نگرفته بودم نشد برم. حالا میخوام یه لباس خوشکل بخرم ببرم برا دخملی کادو. ولی جالب بود در خونشون که ایستاده بودیم ابوالفضل مدام هجوم میبرد که بره داخل خونه، تازه کلی هم برا خانم همسایه خندید و دست تکون دادو خلاصه خودشو شیرین کرد حتمن میدونه دوستش اونجاست . خانم همسایه هم شرمنده مون کردو پولی داد دست ابوالفضل برای کادوش.دستش درد نکنه.انشاالله تلافی میکنیم. ...
27 شهريور 1391

نامه ای به فرزندم

بخشی از  کتاب  نامه های عرفانی: نامه ی عالم گرانقدرحضرت آیت اله  سید محمدباقر خوانساری: ع ز یز من!نماز را به وقت ادا بکن.اذان در خانه را بلند بگو که باعث دفع همه ناخوشی ها ست.دعای صبح و مساء را بخوان و به جمیع اهل خانه امر کن که بخوانند.با والده و برادران و همشیرگان خود بسیار سلوک خوش کن و دل هر یک را بدست آور که هم خدا و هم پدر و هم استاد تو که پدر تو باشد از تو راضی باشند. روزها را مشغول مطالعه و علم باش و بیکارکنندگان را به خود راه  مده. عزت دنیا و آخرت را از خداوند عالم مسئلت کن که بنده گربه ای را نمی تواند عزیز کند. هر روز علی الحساب یک حزب از قرآن تلاوت نماکه باعث اصلاح امر معاش و رسیدن به م...
27 شهريور 1391

ماه رمضان فرصتی برای صله ی ارحام

سلام گل پسرم اباالفضلم این روزها حسابی کم خواب شدی  ویخورده هم بهانه گیر .فدات شم فکر کنم میخوای دندونای کناری رو دربیاری ماشالله پسملم زرنگه از شش ماهگی که اولین مرواریدش نوک زد تا هشت ماهگی چار تا دندون بالا و چهارتا دندون پایینش دراومدن  شب جمعه خانواده بابایی براافطار خونمون بودن شما هم حسابی خوشحال ازدیدن عمه ها و مامان جون و باباجون   والبته پدر بزرگ بابایی و یکی از خاله هاش هم اومدن .همه چیز خیلی خوب بود فقط یه مشکل  بود اون هم گرما از اونجایی که کلبه ی ما زیاد ظرفیت نداره: با یه کم پخت وپز بیشتر  میشه یه کوره ی درست وحسابی ماهم که مثل بعضی ها هوای خوبی نداریم بیرون بریم برا ی افطار!!! ...
27 شهريور 1391

سفره ی با برکت

شب جمعه اقوام پدری بصرف افطار دعوت بودن منزل پدرم.البته اینکه میگم همه زیاد نبودن شاید بیست نفر هم نبودیم ،بنده ی خدا مامان کلی غذا پخته بودن،خوب یه تعداد نیومدن ماشاالله به فامیل ما سال به سال کمتر میشیم فکر کنم تا چند سال دیگه منقرض بشیم !!! (به این خاطر آقا فرموده که باید زاد وولد بیشتر بشه دیگه )البته در این مورد امشب هم صحبت کردم با چند تا از خانمای فامیل یکی موافق بود ولی میگفت حالا دیگه دیره برای ما (دوتا بچه دارن،وبه نظر من هنوز فرصت دارن)یکی دیگه خطاب به خود من گفت میتونی چهار تا بچه بیاری؟!گفتم انشاالله که بتونم،سومی گفت که اگر پوشاک و امکانات بطور رایگان بدن ؛بله میارم، یعنی دغدغه مالی داشت . نظر شما چیه ؟؟؟ (لطفن نظرتون...
27 شهريور 1391