نفس وهمه ی هستی مامان وبابا آقا ابوالفضلنفس وهمه ی هستی مامان وبابا آقا ابوالفضل، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره
 گل دخترم فاطمه زهرا گل دخترم فاطمه زهرا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

به عشق ابوالفضل ♥●•٠·˙

گل پسرو عشقه

1391/10/20 11:25
1,025 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماه و چشمای قشنگتون.

 

اومدم تا از دلبر یکسال و دوماهه ی شیطون بلای خودم بگم :

 

بفرمایید ادامه مطلب که بسیار مفصل است شرح مطلب

اول اینکه دیگه بدو بدو راه میره و خداروشکر توی راه رفتن تسلط کامل داره .

گل پسر قندعسل

کم کم هم داره کلمات جدید میگه، البته به زبون شیرین خودش مثلن صلوات میفرسته ، هر موقع غذا بخواد میگه :بَه بده. «بده »رو خیلی قشنگ تلفظ میکنه د رو محکم میگه . پسرم بلده بشماره؛ دو تا رو خیلی بامزه میگه وقتی براش میشمارم یکی دوتا سه تا و... اونم شروع میکنه : اوتا اتا... کلی ذوق میکنم وقتی میبینم برا خودش نشسته و مشغول شمردنه . حرف «ن» هم یاد گرفته و مدام میگه نه نه  نه.

گل پسر تاج سر

عاشق بازیه .باید یه نفر و استخدام کنم بیست و چهار ساعت با گل پسر بازی کنن.باباش میدوه دنبالش و اونم فرار میکنه دوباره برمیگرده وصدا میزنه بابا که دوباره بیاد دنبالش.لذت میبره ازین بازی.

نمایی از اتاق گل پسر

دیگه وقتی باهاش صحبت میکنم  کاملن واضحه که مفهوم حرفامو میفهمه میگم بریم حمام میره و دم در حمام می ایسته و بی تاب رفتن به داخل حمام .تازه حوله رو هم میگیره دستشو اگر در باز بشه با کله میره تو!

میگم برو توپتو بیار میره میاره یا هر چیز دیگه.حرف گوش کنه پسملم.

گل پسرم عمرم

صبح یک روز پاییزی در پارک

یه شیرین کاری که جدیدن یاد گرفته ،دور خودش میچرخه و میخنده دل منم همینطور میلرزه نکنه بیفته والا قلبم ضعیف شده از وقتی این جیگر راه افتاده .

وای که عاشق تلویزیونه اگر درحال گریه کردن باشه بگم تلویزیونو روشن میکنم برات ساکت میشه و منتظر تماشای تلویزیون .اگر در حال شیر خوردن هم باشه تا اعلام برنامه شبکه خوزستان شروع میشه میره سمت تلویزیون و با چنان شور و شعفی نگاه میکنه که منم به وجدمیاره عجیییییییییییب !!!

وبعدش پیام بازرگانی به زبان عربی که معرف حضور دوستان خوزستانی هست تبلیغ آبلیموی ... (تبلیغ نشه) چنان گل پسرو میخکوب میکنه وچنان خنده ای میکنه و پا میکوبه از خوشحالی، که من حسودیم میشه به این بچه ههابرو

دیگه اینکه برنامه ی خاله شادونه و عموپورنگ هم خیلی دوست داره .این نمونه ی خنده:

نفس مادر

بعد اینکه به همت آقا پسری قفل جاکفشی ویران گشت و پدر محترم هم مجبور شد برای باز کردن در جاکفشی قفلشو از بیخ و بن در بیاره و حالا جای خالی قفل شده مکانی برای اینکه تمامی اشیاء دم دست گل پسر از اون رد بشن حیف عکس نگرفتم ازین کارش، حتی عروسکاش، ماشین پریزی شده برا دوشاخه ی سشوار وخیلی چیزای دیگه باید ازین منفذ رد بشن !!!

یه روز در جاکفشی رو باز کردم دیدم به به شده مکان اشیاءگم شده !

عشقمی

وشرح تصویری شکست شتر بیچاره که عمه جون برا مامانی گرفته بود:

نفسم

نفسم

نفس مادر

نفسم

ابرواخبار متفرقه:

  • جارو برقیمون سوخت:گریه

نفسم

  • آخر ماه تولد همسر گلمه، برنامه چیدم مفصل ؛البته انشاالله که حادثه ی برنامه خراب کنی پیش نیاد.خیال باطل
  • غذا میپزم خوشمزه؛ البته اگر یکی نیاد زیر غذا رو خاموش کنه!متفکر

نفسم

این هم کوکوی عدس که دیوونشم:بغل

غذا

دیگه فکر کنم خیلی زیاد شد بقیه برای یه پست دیگه .

ممنون که وقت گذاشتینو تا آخر همراهی کردین.قلب


  • پ.ن:خداییی برای این پست خیلی زحمت کشیدم ممنون از  دوستان عزیز ی که با نظرات گلشون شرمندم میکنن .چشمک
  • پ.ن :از دوستان گلی که در پست قبلی همدلی کردن بسیار ممنونم فدای محبت همتون.ماچ
  •  بعدن نوشت: به دلیل استقبال دوستا ن از کوکوی عدس دستور پخت به این شرح است:

عدس  تقریبن یک پیمانه.عدسها را بپزید. (آب عدس ها رو بخوبی بگیرید )(اندازه ها م دقیق نیستن چون خودم هم دقیق نمیدونستم )ولی باید طوری باشه که مزه ی عدس غلبه کنه .

سیب زمینی پخته یک عدد متوسط .(سیب زمینی نباید زیاد باشه.)

پیاز یک عدد متوسط

سیر یک حبه کوچک

تخم مرغ دو عدد

گوشت چرخ شده هر چقدر دوست داشتید زیاد نباشه .

فلفل و نمک وادویه به میزان دلخواه

کمی هم سبزی معطر مثل جعفری یا هرچی داشتین سبزی ماهی هم خوبه ..

آرد هم به میزانی که موادتون چسبندگی لازم رو پیدا کنن که کوکو از هم نپاشه موقع سرخ کردن ؛من فکر کنم دو قاشق غ ریختم.

تمامی مواد رو تو میکسر میریزین و بعد یک مایع یکدست بدست میاد که زیاد سفت نیست بطوری که میتونید با قاشق از مایع بردارید و در ماهیتابه بریزید نیازی به استفاده از دست برای شکل دادن کوکو نیست یا از قالب استفاده کنید که من نداشتم.روی شعله ملایم سرخ کنید .امیدوارم درست توضیح داده باشم .

« نوش جان »

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (40)

علامه کوچولو
19 دی 91 15:27
سلام
میخاستم واسه این پستتون شتر قربونی کنم که اینقدر قشنگ شرح ماجرا +عکس رو برامون گذاشتین دیدم ابوالفضل جان قبلا این کارو کرذه خو چرا شتر به اون قشنگی رو گذاشتین جلو بچه
ماشاءالله عکسهای خودشم فوق العاده اند
/سوراخ جا کفشی و اشیاءگم شده رو کلی کیف کردم خدا حفظش کنه
تولد همسرتون هم پیشاپیش مبارک


علیک سلام جونم .واقعن شرمنده کردین گیر داد بهش فکرنمیردم بشکنه سر فرش .فداسرش .
آره دیگه ببینیم کی طلسم قفل این جاکفشیه میشکنه؟!.
ممنونم بابت تبریکتون عزیزم ...
مامان پسرا
19 دی 91 18:19
همه ی حرفا رو جمع کردی یه جا زدیا مامانی! ایشالا روز به روز شاهد رشد هیجان انگیز ابولفضل کوچولو باشی.


آره دیگه جونم تحولات زیاد بود همشو نگه داشته بودیم یه جا دوستانو هیجانزده کنیم.
مامان پریسا
19 دی 91 20:23
سلام عزیزم
خسته نباشی واقعا هم پست خوب و کاملی گذاشتی.
ماشالله به این گل پسر قند عسل.
دیگه اگر بچه خرابکاری نکنه که اسمش بچه نیست....

حالا یگه اسباب بازی نبود به غیر از اون شتر نگون بخت؟؟؟؟؟؟؟؟

طرز پخت کوکوی عدس یادت نره

راستی من که رمز نداشتم

علیک سلام جونم.
دیگه اسباب بازی ها تکراری شدن همش دنبال چیزای جدیده اینو هم تازه کشف کرده بود .
به چشم دستور پختشم مینویسم .
بابت رمز چیز مهمی نبود جز اینکه کمی درد دل .
باز هم ممنون از اینکه مارو قابل دونستید .
مامان معصومه
20 دی 91 0:25
عالی بوووود


ممنووووووون
مامان محدثه
20 دی 91 1:49
قربونت برم خاله جون با این خندهات


خدانکنه اله جون.ممنونم که اومدین./
مامان امیر مهدی
20 دی 91 1:49
سلام عزیزم ممنون که اومدی
بیشتر کارهای گل پسرت شبیه به پسر منه آخه همسن هستن.فقط ابوالفضل جان از حمون خوشش میاد امیرمهدی برکسه.امیر مهدی رو هر کاری میکنم نگاه به تلوزیون نمیکنه


علیک سلام خانمی خواهش میکنم.
بهتر که تلویزیون نمی بینه من دوست ندارم از حالا به تلویزیون وابسته بشه.
مامان امیر مهدی
20 دی 91 1:50
راستی این کوکوی عدس چطوری درست میشه؟
اگه ممکنه بهم بگو آخه من عاشق عدسم


به چشم .چه جالب
مامان علی اکبر
20 دی 91 2:29
سلامممممممممم
به به دلمون براتون یه ذره شده بود.
ماشاالله به پسر شیرین زبون و دوست داشتنی.قربونش برم.
وای نگاه کن چی به روز شتر اوورده اشکال نداره بزرگ میشه یاد میره مامانی
علی اکبر هم تا میبینه گاز روشنه میاد گازو خاموش میکنه
راستی حتما کوکوی عدس رو درست میکنم از ظاهرش معلومه که خوشمزه اس.


علیک سلام جون دلم.آره شتر نگون بخت دیگه چه میشه کرد!
امان از دست این پسرای آشپزمون!!!
انشاالله که خوشمزه باشه با دستوری که دادم بتونید خوب درستش کنید.
مامان تسنیم سادات
20 دی 91 14:04
چه آقایی شده برای خودش این پسر طلا ....
شترش چه با مزه ست ....
جارو برقی هم کار دستان توانای ابوالفضل جونمه یا خودش سوخت ....؟؟؟؟چقدرم خوشحاله ....!!!!!
کوکو تونم که به نظر خیلی خوشمزه میاد .... کاش میشد از همین جا بچشیم ....!!!!!
خیلی جالب بود مامانی گل ....

خیلی ممنونم خانمی.
شتره که دیگه بدبخت شد...
جارو هم فکر کنم کار خودشه آخه به اسباب بازیه این پسره تبدیل شده بود عاشقشه باباش میگه با تکونایی که داده باعث شده موتور از جای خودش تکون بخوره و...
نظر لطفتونه.درست کنین بخورین خوشمزس.
زهره
20 دی 91 15:27
عالی بود حسنه جونم
خدا حفظش کنه
وقتی نگاش می کنم نمی تونم بگم شبیه کدومتونه
مهربونیش به تو رفته و صلابت نگاهش به...
خدا بهتون ببخشه
از دستور پخت هم ممنونم
قصد داشتم توی کامنتم ازت خواهش کنم که دستور بذاری دیدم خدا رو شکر آخرش گذاشتی و منم دیگه به زحمت نوشتن این همه درخواست نمی افتم(مثلا!)
دلم برات تنگ شده عزیز

خیلی ممنون دیگه واقعن شرمنده شدم .خواهش میکنم قابلی نداشت درست کن ببین چطوره .
منم خیلی دلم تنگیده کاش میشد ببینیم همدیگه رو...
ریحانه النبی
20 دی 91 15:49
خیلی خوب بود من همیشه به وبلاگت سر می زنم ببخشید خیلی پیغام برات نم ی زارم همیشه خواننده هستم منون از اینکه همیشه برام پیغام می زاری


ممنونم عزیزم.شما لطف داری .قابل نداره همیشه دوست دارم بدونی که نوشته هاتو میخونم .
زهرا (✿◠‿◠)
20 دی 91 17:04
وای دختــــــــــــــر...
چه کردیییییییییییییی!!!
خسته نباشی واقعا..
چه عسل شیرینی شده این ابوالفضل ماااااااا
ماشاللا...
عزیزم........این سن شون سن شیطنته.....اســـــــــــــــــــــاســـــــــــــــــی!!!!
منتظر کارای عجیب تر ازینا باش!!!
ازین به بعد با کارایی که ابوالفضل یاد میگیره!!!می توونی پست های بیشتری بذاری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
************************
آخ آخ.......ببین اون شتر و چطور ذبحش کــــــــــرده!!!!!
************************
و اما جارو.....
من و محمد صادق که کما کان موقع جارو کردن خونه از سر و کول هم آویزونیم!!!!
بــــــــاور کن!!!!
یعنی این بشـــــــــــــر خسته نمیشه از جارو کشیدن.........که من بگم مثلا 2 دقیقه بازی می کنه میذارتش کنار!!!!!!!!!!!
امیدوارم خودت و جاروت به روز ما گرفتــــــــــــــــــــار نشین!!!!!!!!!!!!!!!!
**************************
توونستم حق پستت و ادا کنم دوستـــــــــــــــم؟؟؟؟؟
*************************
راستی کو کو ی عدس و هم درست می کنم ان شاللا........خدا کنه مال منم خوب در بیاد!!!!
حالا واقعا اونقدر خوشمزززه هست که ارزشش و داشته باشه درست کنم؟؟؟؟؟

آره دیگه چه کنیم .دیگهواقعن فضولی های پسرونه دارن اشکار میشن خدا بدادم برسه هر روز بشکن بشکنه .خدا رحمت کنه شتره رو فدا سرش. ولی جارو برقیم واقعن سوخته ها!جدی گفتم.
دستت درد نکنه شرمنده کردیم وقتی دیدم قلبم گرفت .من طاقت ندارم جونم این همه محبت کردی نوشتی.انشاالله از شرمندگیتون دربیام.
زهرا (✿◠‿◠)
20 دی 91 17:07
می دونی چیه کوکوی عدس بیشتر نظرم و جلب کرد و تصمیم گرفتم بپزمـــــــــــــــــش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اونجا که نوشتی..................................................دیـــــــوونــــــــشــــــم!!!!!
لابد خیلی خوشمزززه ست!!!!

هههههههههههههه امیدوارم درست کنی خوشت بیاد البته من که دوست دارم مامانم خیلی خوشمزه درست میکنه
اینی که من درست کردم به پای دستپخت مامانم نمیرسه

ولی خوب همسرم خورد و به به و چه چه هم راه انداخت خدا روشکر خوب بود .
امیدوارم به ذئقه ی شما هم خوش بیاد .مفیده البته ...

مهتاب
20 دی 91 18:51



خیلی ممنون عزیزم.اینا هم برای شما:
زهرا (✿◠‿◠)
21 دی 91 11:14
عزیزم دیشب کوکویی که دستورش و دادی و درست کردم....
دستت درد نکنه...
جات خالی!
خیییلی خوشمزززه شده بود!
بازم دستت درد نکنه!


نووووووووووش جان .دیدی چه خوشمزه بود ؟
من که گفتم دیوونشم.
خواهش میکنم جونم .خدا روشکر که خوب شد وخوشتون اومد.


مامان علي خوشتيپ
21 دی 91 11:26
آخي نازي چه بانمك و شيرينه گل پسري
ممنون كه ما رو دعوت كردين
اميدوارم همه لحظاتتون سرشار از آرامش و شادي و سلامتي باشه
آفرين مامان كدبانو چه دستور خوبي رو گذاشتيد..
با اجازه دستور كوكوي عدس رو توي آشپزخونه به اسم خودتون ميزارم...البته بايد يه بار خودم درستش كنم و از مراحلش عكس بگيرم...
البته اگر اجازه بديد

خیلی ممنون دوست خوبم که تشریف اوریدن .خوشحالمون کردین .
خواهش میکنم هیچ مشکلی نداره. درست کنید ببینید چطور میشه؟!امیدوارم خوشتون بیاد.
ماماني زينب
24 دی 91 2:38
سلام مشكي از تن به در آريد، ربيع آمده است خم ابرو بگشاييد، ربيع آمده است مژده‌اي ختم رسل داد كه آيد به بهشت هر كه بر من خبر آرد كه ربيع آمده است آعاز ماه ربيع الاول بر شما مبارك
ماماني زينب
24 دی 91 2:42
هزار الله اكبر به اين پسر ناز و باهوش. واقعا خوشحالم كه بچه هاي سالمي داريم.
فقط يادت باشه اين تازه اول كاره. از اين به بعد شش دونگ كه چه عرض كنم 12تا دونگ هم بزاري باز هم كم مياري. حالا تازه زينب خانم ما دختره و من دارم اينو مي گم شما كه بايد حساب كار دستت باشه.
راستي برو خدا رو شكر كن كه جاكفشي شده مكان اشياء گم شده. زينب روي ميله‌ي تختش بازه و هر چند وقت يك بار خودكار يا مدادي كه من باهاش كار مي كنم، غيب ميشه و بعد با چراغ قوه مي فهمم اونجاست كه البته دسترسي بهشون تقريبا غيرممكن شده. گاهي هم ني ليوان و خلاصه هر چيزي توي اون ميله جا بشه


آخ دست نذار رو دلم ه کبابه نگو نگو .
ببین اگر داداش دار بشه این خوشکله چه میشه؟!!!
مادر کوثر
25 دی 91 8:38
سلام مامانی
خداقوت

ماشالله به این شیرین پسر ما. ببوسیدش

عکسا و خاطرات خوشمل بودن

تولد همسری پیش پیش مبارک

کوکوی عدس هم جالب و خوشمزه بود. مرسی

علیک سلام. خیلی ممنونم جونم..
ازاینکه اومدین پیشمون یه دنیا ممنووووووووووووون.

زهرا مامان امير علي (شيرين گندمگ )
28 دی 91 16:28
سلام اول اين بوس براي ابولفضل عسلي بعدشم براي ماماني با اون غذا خوشمزه و بهتر از اون براي اينكه دستور پختشو برامون گذاشتي . حتما درستش ميكنم عزيزم


علیک سلام جونم. ممنونم از بوسای خوشمزتون.
فاطمه مامان زهرا
29 دی 91 1:30
ماشالا به اين گل پسر خدا حفظش كنه براتون و حفظتون كنه براي اون شما و پدرش رو .اين بوسم براي ابوالفضل دوست داشتني


ممنون عزیزم .این بوس هم برای شما:
علامه کوچولو
29 دی 91 20:09
سلام مادر
باز شوما یه پست دهن پرکن گذاشتی تا سرمون رو شیره بمالی رفتی حاجی حاجی مکه


علیک سلام خانم گلی .آره دیگه این برا یه ماه فکر کنم کافیه دیگه .نه؟!D
مامان محدثه
2 بهمن 91 18:50
سلام
بفرمایید به وب دخملی


علیک سلام بله حتمن اومدم
مامان علی اصغر
3 بهمن 91 12:34
ای جانم چقدر ملوسه این وروجک به ما ه مسری بزن
مامان علی اکبر
4 بهمن 91 4:19
سلام مامانی. بروزیم تشریف بیارید
زهره
4 بهمن 91 21:52
چرا دیر به دیر میای؟
مامان طه
7 بهمن 91 13:29
عزیزم بروزم
زهرا (✿◠‿◠)
12 بهمن 91 8:06
آپ نمی کنی عزیزم؟؟؟؟
زهرا (✿◠‿◠)
14 بهمن 91 9:57
چقد شیرین می خنده این فرشته کوچولو... ماشاللا.....لا حول ولا قوه الا بالله..
فانوس لحظه ها
14 بهمن 91 20:35
سلام من اولین باره که اتفاقی گذرم به وبلاگتون خورد...عزیزم خیلی پسرماه ودوست داشتنی دارین انشالله که خدابراتون نگهش داره وزیرسایه ی پدرومادرش باتن سالم بزرگ بشه ..خیلی کارقشنگی میکنین که کاراوعکسای گل پسرتون وتووبلاگ میذاریدواقعاجالب وزیباست ..موفق وپیروزباشید...بدرود
فرشته
23 بهمن 91 10:40
وای وای وای چه گل پسری به به خدا حفظش کنه بوس بوس بوس
جشنواره تولید کتابهای صوتی کودکان
24 بهمن 91 13:48
دوست بزرگوار مامان ابوالفضل برآنیم تا بزرگترین کتابخانه صوتی برای کودکان و نوجوانان ، بویژه کودکان نابینا را ایجاد کنیم .برای این کار، کافی است یک یا چندین کتاب مناسب کودکان و نوجوانان را انتخاب کرده، آن را بازخوانی نموه و فایل صوتی را برای ما ارسال نمائید و یا اینکه یکی از قصه ها ،داستانها و متل های محلی خود را با زبان و لهجه خود ضبط و به این جشنواره ارسال نمائید.بدین ترتیب شما علاوه بر اینکه در یک حرکت فرهنگی عظیم سهیم شده اید، بی هیچ هزینه ای جزو پدیدآورندگان کتاب کودک می شوید و همچنین در راه حفظ فرهنگ ، زبان و یا لهجه محلی خود گامی بزرگ را می پیمائید. از شما بزرگوار رسما دعوت به عمل می آید تا در اجرای این جشنواره ، درخواست " همکار افتخاری" ما را پذیرا باشید و با اطلاع رسانی یا هرگونه اقدامی که خود صلاح می دانید، یاری مان نمائید.
سپهر
26 بهمن 91 11:49
با سلام و عرض خسته نباشید.
مامان علی اکبر
28 بهمن 91 1:46
سلام مامانی پس کجایین؟؟؟؟ انشاالله هر جا هستید خوش و خرم باشید
زهرا(✿◠‿◠)
1 اسفند 91 8:44
سلام عزیزم... خوبین؟ نیستی؟
مامان امیر مهدی
1 اسفند 91 15:49
سلام کم پیدا شدی خانومی روی ماه گل پسرمونو ببوس
ماماني زينب
6 اسفند 91 15:44
سلام دوست خوبم. مطلب جديد نداشتي همين جا برات پيام گذاشتم. اومديم حالي ازتون بپرسيم و يادي از دوستانمون بكنيم. دوستتون داريم
وهابیت...
7 اسفند 91 23:58
آیا روابط اهل بیت پیامبر با خلفاء حسنه بوده است؟ نظرت در مورد این مدرک چیه؟
مامان پریسا
8 اسفند 91 0:58
سلام گلم. خوبید؟ خبری ازتون نیست؟
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
23 مهر 92 22:44
عزیزم چقدر ناز و با مزهای