نفس وهمه ی هستی مامان وبابا آقا ابوالفضلنفس وهمه ی هستی مامان وبابا آقا ابوالفضل، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره
 گل دخترم فاطمه زهرا گل دخترم فاطمه زهرا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

به عشق ابوالفضل ♥●•٠·˙

حمایت از خوزستان عزیز

1392/9/21 16:52
322 بازدید
اشتراک گذاری

چه زیبا بود...
چنگ شد...
ویران شد...
پدر مرد...
عمو مرد...
شهر پر از مرده شد...
جنگ تمام شد...
مردیم تا آباد شد...
خرمشهر آباد نشد...
اهواز آباد نشد...
خوزستان ویران شد...
اما هوا پاک بود...
هوا خاک شد...
هوای خاک عادت شد...
اما آب گل نبود...
آب گل شد...
خوردن آب گل عادت شد...
آب گل را بردند...
ویرانه ویرانه تر شد...
ما ماندیم و سرفه، هوای آلوده، کارخانچات به جای فالوده دادند به ما دوده
ای هم وطن به این قسمت نقشه ات نگاه کن...
حال و روز ما را می بینی؟!
در شهر ما همه بیمار شدند...
صدای ما دیگر تاب ندارد...
گوش شنوا ندارد...
تو فریاد بزن...
شاید
شاید
شاید
کسی صدای تو را بشنود...
نفت مال شما آب و هوا را برگردانید...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مهتاب
22 آذر 92 0:47
مامان ابوالفضل آقا
پاسخ
موافقم باید خون گریه کرد.
همسنگر
24 آذر 92 18:10
چقدر ناراحت شدم