یا علی پسرم
امروز یکسال و ده روز ؛از دیشب آقا ابوالفضلم دیگه دست میذاره به زانو و خودش بلند میشه از زمین، امروز هم کلی تمرین کردوکلی ذوق زد مینشست روی دوپا و با احتیاط بلند میشد و می خندید هر موقع مینشست بهش میگفتم یا علی بلند میشد . و این کار رو باهم چند بار تکرار کردیم حسابی خوشحال بودیم مادر و پسر . خدایا شکرت البته مدت زیادیه که میتونه مستقل بایسته و چند قدمی با عجله راه بره البته با کلی ترس و احتیاط . یه چیز دیگه که گل پسری یاد گرفته :وقتی دستو میاری و بهش میگی بزن قدش اونم محکم میزنه کف دستت. راستی این روزا یاد گرفته انگشتشو فرو میکنه تو دهنش تا ته گلوش به طوری که حتی بالا میاره و انگار ازی...
گل پسرم تولدت مبارک
یک تبریک ساده برای اولین سال تولد بهانه ی زندگی ام. ...
واکسن یکسالگی
دیروز گل پسرو بردم خانه بهداشت وای که امانمو برید تمام مدت جیغ میزد نه اینکه صداش می پیچید خوشش اومده بود. کلی هم معطل شدیم از ساعت 7 ونیم تا نزدیکای 10 دیگه ابوالفضل حسابی کلافه شده بود وبا اینکه داییش و مامانم هم باما بودن فقط من باید بغلش میکردم وگرنه یه جیییییییییییییغ بنفش میکشید. خلاصه تا بالاخره نوبتمون شد و پایش و بعد هم واکسن که من جرأت نگاه کرد نداشتم ابوالفضل رو نشوندم توبغل مامانم و منم چشمامو بستم و پاهاشو محکم گرفتم بمیرم بچم چه دردی کشید ولی خوب زیاد گریه نکرد آخه خیلی صبوره گل پسرم ؛ خدا روشکر دیگه این واکسن تب و بیقراری نداره. قد 78 وزن 12 ...
تشکر
سلام به همه ی دوستای خوب و نازنینمون که با ما همدردی کردن وبرای سلامتی بابابزرگ دعا کردند .روی ماه همشون و نی نی های خوشکلشون رو میبوسیم. باید بگم که عمل قلب پدربزرگ با موفقیت انجام شده و الان هم در وضعیت خوبی هستن الحمدلله وبزودی از بیمارستان ترخیص میشن و میان خونه انشاالله. واینکه ما جشن تولد ابوالفضل گلم رو کمی با تأخیر برگزار میکنیم ، تا زمانی که حال پدربزرگ بهتر بشه . این هم یه عکس از ابوالفضل و آقاجونش: ...
التماس دعای زیاد
سلام به روی ماهتون؛ عیدتون مبارک یه مدته که کمتر حوصله دارم بیام مطلبی بنویسم و عکسی بذارم این روزا ابوالفضل گلم سرما خورده منو باباییش هم سرما داده البته ما بهتریم . متاسفانه پدربزرگ ابوالفضل (پدربابایی)مشکل قلبی پیدا کرده وبیمارستان بستری شده وباید عمل قلب باز انجام بده ما همه خیلی دلواپسیم تورو خدا دعا کنید برای سلامتیش و یه خبر ناگوار دیگه اینکه خاله همسرم بعد از دوسال بیماری درست شب عید قربان به رحمت ایزدی پیوست و از بین ما رفت فقط سی و دو سالش بود ... روزای بدی رو داریم پشت سر میذاریم از همه دوستان طلب دعای خیر دارم . ...
تولدی دوباره
فردا یه نی نی به فامیل اضافه میشه انشاالله.دایی کوچیکم فردا بابا میشه قربونش برم مشتاقانه منتظر دیدن روی ماهشیم گل پسره اسمش هم امیر پارسا ست. زندایی جون امشب رو راحت بخواب که از فردا باید بیدار بیدار باشی ودریغ از یه خواب درست و حسابی و عمیق. فردا حتمن عکساشو میذارم. هر انسانی که متولد میشود با خود این پیام را می آورد که خدا هنوز از انسان نا امید نشده است . ...
امیر پارسا جون وارد می شود...
امیر پارسا جون خوش اومدی یه پسر ناناز کوچولوی سرخ و سفید با وزن 2کیلو و900گرم خوش اومدی فرشته ی کوچولو اینم پسر طلا: « قابل توجه آبجی جونم و عرفان جون خاله » قربونش ببین چه آروم خوابیده اصلن چشماشو باز نکرد خیلی خسته بوده انگار. ابوالفضلم با یه لبخند ملیح وزیبایی نگاهش میکرد یاد نی نی خودم افتادم :توی همون بیمارستان سال پیش ...
ازدواج آسمانی شان مبارک
لباس یاس بر تن کرد زهرا(س) کنار دست او بنشسته مولا محمد (ص)خطبه خواند زهرا بلی گفت غلط گفتم بلی نه یا علی(ع) گفت ...
کلاغ پر
چند روزه با ابوالفضل بازی کلاغ پر رو کار میکنم امروز دیدم یهو خودش انگشتشو گذاشت رو زمین گفت : بِ وبرد بالا : بَ منومیگی: داشتم از خوشحالی ذوق مرگ میشدم اینجوری: وبعدش هم بغلش کردم و حسابی ماچیدمش . عشق مامانی گل پسرم ...