بهترین مقدرات برای تو بهترین من
شب قدر سوم طبق رسم همه ساله منزل عمه همسر جان افطار و مراسم احیا برقرار بود؛ عمه خانم به
اتفاق دختر محترم بتازگی از سفر عمره برگشتند (قسمت همه آرزومندان انشاالله) خداروشکر که این رسم
هنوز پابرجاست ، برای من یه کم سخت بود ولی روی هم رفته خوب بود .گل پسری هم شب قدر رو پابه
پای ما می اومد وتا خود سحر نخوابید مادر فدایش .
تازه حسابی هم شیرین کاری میکرد و گاهی وسط دعا ما رو به خنده وا میداشت .
خدایا! فرزندم را بهترین تقدیر مقدر فرما!
«آمین یا رب العالمین »
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی